طراحي نماي ساختمان با سنگ تراورتن

نماي ساختمان رومي و عكس نماي بيروني ساختمان هاي مدرن ويلايي و نماهاي ساختماني جديد و طراحي نماي ساختمان با سنگ تراورتن

قيمت سازه هاي چادري
معرفي انواع سنگ ساختماني و سنگ نم
معرفي سنگ تراورتن
درباره نماي ساختمان
توضيحاتي درباره نماي ساختمان رومي
نماي بيروني ساختمان چيست
جمعه ۱۴ اردیبهشت ۰۳

معرفي سنگ تراورتن

 

سنگ تراورتن تا چند سال پيش يكي از كم مصرف ترين سنگ‌ها بوده چرا كه خلل و فرج و تخلخل آن عيب محسوب مي‌شود ولي مدتي است كه معماران و طراحان در كل دنيا توجه خاصي به آن كرده‌اند طوري كه اين سنگ در حال حاضر پر مصرف ‌ترين سنگ در بين پنج گروه اصلي سنگ ساختماني است.

سنگ تراورتن با داشتن طيف وسيعي از رنگ‌ها از روشن تا تيره و رنگ‌هاي متنوع و بسيار گرم و شاد و انواع و اقسام نقش‌ها داراي خاصيتي بي نظير در بين سنگ‌هاست از جمله خواص بي نظير اين سنگ مي توان به لايه لايه بودن آشاره كرد اين سنگ به جهت لايه لايه بودن در دو جهت قابل برش است.

چنانچه سنگ تراورتن موازي اين صفحه‌ها بريده شود تصوير اين لايه‌ها به صورت امواج ابر و بادي بر روي سنگ مي‌افتد كه در اصطلاح به آن بي موج يا بي راه يا Cross- cut مي‌گويند.

چنانچه صفحه برش عمود بر اين صفحات حركت كند به آن موجدار يا به راه يا vein –cut مي‌گويند در اين حالت تصوير صفحه‌هاي تشكيل دهنده بر صفحه برش خورده تصوير خطوطي موازي است.

سنگ تراورتن در حالت بي موج محكم‌ تر و محل بين صفحه‌ها در سنگ موجدار كه همان خطوط روي سنگ است محل ضعف سنگ تراورتن است و ديده شده كه تراورتن معمولا از همين خطوط مي‌شكند.

براي تصور بهتر مي‌توانيم يك تنه درخت چند ساله را مثال بزنيم كه هر سال كه از عمرش گذشته لايه‌اي روي لايه قبلي شكل گرفته است.

چنانچه شما برش را عمود بر طول تنه درخت بزندي تصويرش در مقطع آن يكي سري دواير متحد المركز خواهد بود كه به آن‌ها cross-cut مي‌گوييم ولي چنانچه برش در طول تنه درخت باشد تصوير رگه‌ها بر روي مقطع برش تصوير خطوط موازي مي‌شود كه به اين حالت vein –cut مي‌گوييم اسيب پذيري چوب از محل همين لايه‌ها است كه تبديل به خطوط موازي شده است.

به هر صورت در يك كلام مي‌توان گفت:

تراورتن مي‌تواند با همين خاصيت خود را از ديگر سنگ‌ها منفك نمايد خاصيت و حسن ديگر تراورتن استعداد خاص اين سنگ در پذيرش انواع فرآوري‌هاي بر روي سطح خود است شايد سنگ‌هاي ديگر هم در بعضي خواص با تراورتن مشترك باشند ولي قطعا تراورتن در اين خصوصيت بي همانند است.

مثلاً مي‌تواند به صورت مات يا براق يا تيشه‌اي يا چكشي يا سند بلاست يا چرمي و بدون فراوري يا آنتيك و يا ابزار و پروفيل كار شود همچنين سطح آن مي‌تواند با روش‌هاي مختلفي پر شود كه هر كدام خواص خود را دارد مثلا مي‌تواند با بتونه، رزين اپوكسي و سيمان پر شود كه هر كدام از اين‌ها به رنگ‌هاي متنوعي در مي‌ آيند و بعضي از آن‌ها مي توانند بي رنگ و يا مثل شيشه باشند.

اين سنگ به علت داشتن خلل و فرج و دوغاب سيمان و يا ملات پشت خود را به خوبي جذب مي‌كند و اين ويزگي باعث مي‌شود تا تراورتن ساليان متمادي در برابر انقباض و انبساط و سرما و گرما و دوام بياورد.

همچنين تخلخل به تراورتن كمك مي‌كند تا در زماني كه آب در آن نفوذ كند سنگ نشكند چرا كه اين افزايش حجم را در حالت الاستيسيته خود تحمل مي‌كند و فضاهاي خالي آن در موقع افزايش حجم كمك مي‌كند تا برخلاف سنگ‌هاي ديگر مثل مرمريت دچار هوازدگي درمواقع يخ زدگي نشود.

با اين توضيح يكي از بهترين انتخاب‌هاي براي فضاهاي خارجي چه نما و چه محوطه و حتي مصنوعات سنگي و تراورتن است البته با در نظر گرفتن مسائل فني ان.

تراورتن به علت نرمي و يكپارچگي خاصي كه دارد بهترين گزينه براي كارهاي ابزاري است چون به خوبي در دست كسي مي‌‌خواهد او را به شكلي درآورد مطيع و ارام است لذا امروزه اكثر مصنوعات سنگي از ميز و نيمكت گرفته تا مجسمه‌هاي سنگي تراورتن است.

براي كف فضاهاي خارجي نيز تراورتن يكي از بهترين انتخاب‌هاست چرا كه سطح آن مي‌تواند زير شود تا از سر خوردن جلوگيري نمايد در ضمن مقاومت لازم را براي فضاهايي كه نياز به مقاومت سايشي و خمشي بالا دارند تامين مي‌نمايد چنانچه ار تراورتن‌هاي دو سانتي يا چهار سانتي و يا با ضخامت‌هاي بالاتر استفاده نماييم اين سنگ تحمل بار خوبي دارد.

امروزه استفاده از اين سنگ در فضاهاي خارجي هم بسيار رايج و به جاست و اين سنگ به صورت رنگ‌ هاي متنوع و خاصيت تيشه خوري در سطح مي‌تواند كمك حال طراحان در فضاهاي باز باشد همين طور تراورتن مي تواند به صورت كيوبيك هم استفاده شود و همانند آن‌چه در بخش گرانيت ذكر شد.

استفاده از تراورتن به عنوان جدول هم كاملا فني و مقرون به صرفه و راهگشاست به خصوص در بخش‌هايي مثل جنوب ايران كه كمتر در در معرض آب‌هاي كثيف قرار دارد.

يكي از مستعد ترين سنگ‌ها درزمينه تعمير و نگهداري سنگ و سنگ تراورتن است چنانچه اين سنگ در نما كثيف شده باشد مي‌توان آن را با انواع روغن‌ها براق كرد و حتي مي‌توان آن را شتسشو داد يا سند بلاست كرد و يا حتي نقش‌هايي در محل به آن اضافه نمود.

تراورتن در فضاي داخلي

هر چه مي‌گذرد بر ميزان استفاده از تراورتن در فضاهاي داخلي افزوده مي‌شود رنگ‌هاي گرم و متنوع و طيف رنگي بسيار زياد و انواع فراوري طيف قيمتي بسيار متنوع و انواع كارهاي ابزارهاي جديد و ماشيني و كه روي ان سنگ انجام مي‌شود را مي‌توان از عوامل اصلي اقبال عمومي به استفاده از تراورتن در فضاهاي داخلي دانست.

شايد اگر كمي در زمان به عقب برگرديم به ياد بياوريم كه زماني بود كه چنانچه شما تراورتن را براي فضاهاي داخلي مانند راه پله پيشنهاد مي‌داديد با امتناع كارفرمايان مواجه مي‌شديد چرا كه سوراخ‌هاي تراورتن را براي آن فضاها متناسب نمي‌ديدند ولي در حال حاضر همين تخلخل و داشتن سوراخ هم براي بعضي از سنگ‌ها به صورت حسن درامده چرا كه مد به سمت طبيعي جلوه دادن محيط‌ هاي داخلي پيش مي‌رود.

سنگ تراورتن در خاصيتي با سنگ مرمر مشترك است امروزه استفاده از طرح‌هاي بوك مچ در كف لابي و بدنه و قسمت‌هاي مهم ساختمان توسط مرمر و تراورتن بسيار رايج است صد البته زيبا و چشم نواز.

نقش‌هاي روي سنگ‌هاي تراورتن چنانچه موقع برش به صورت سر هم حفظ شود و بعد از ساب و فراوري در جهت مشخص كنار هم قرار گيرد مي‌تواند طرح‌هاي بسيار زيبا و متنوعي را كه هر كدام همانند يك نقاشي بسيار هنرمندانه است به نمايش بگذارد.

بوك مچ مي‌تواند دوتايي چهارتايي و يا بيشتر باشد و وهمين طور مي‌تواند توالي دو يا چند سنگ و در مجموع يك طرح واحد باشد امروزه استفاده از اين خاصيت تراورتن و مرمر روز به روز در حال افزايش است و بعضا سنگ‌هايي هستند كه به تنهايي زيبا نيستند و چه بسا نامنظم و شلوغ ديده شوند ولي با اين روش مي‌توانند به بهترين تابلوي سنگي تبديل شوند.

از لحاظ معماري تراورتن و نقش‌هايش همخواني بسيار نزديكي با مواد موجود در طبيعت اطراف خود دارد گل و سبزه خاك و آجر رنگ و فلز و از عناصري است كه مي‌تواند به خوبي توسط طراحان ساختماني در كنار تراورتن به كار گرفته شود.

امروزه استفاده از كارهاي ابزاري دستي و ماشيني روي سنگ تراورتن در حال توسعه است و از آن استفاده بسيار زيادي مي‌شود يك نمونه از اين كارهاي ماشيني طرح‌هايي است كه محصول مشاين پروفيل است و واقعا تنوع بسيار زيادي دارد و مي‌تواند پاسخگوي هر سليقه‌ اي باشد.

 

درباره نماي ساختمان

 

نماي ساختمان چيست ؟
نماي هر ساختمان در شكل‌دهي به مجموعه شهري كه در آن حضور دارد، موثر است. اگر به نماي يك ساختمان بدون در نظر گرفتن نماي ديگر ساختمان‌هاي شهر توجه شود، همگوني نماي شهري در مجموع از بين مي‌رود.
به نقل از پايگاه اطلاع رساني شهرسازي و معماري، بررسي آماري نشان دهنده اين موضوع است كه در هر سال ۵۰ ميليون نفر به جمعيت شهر نشين كشورهاي در حال توسعه اضافه مي‌شود. در ايران نيز شهر نشيني طي دهه‌هاي گذشته با شتاب فزاينده اي گسترش يافته و همچنان اين روند ادامه دارد.

رشد سريع جمعيت و گرايش مردم به شهر نشيني، تقاضاي فزاينده‌اي را براي تهيه مسكن به دنبال داشته كه اين موضوع در پي خود مشكلات عديده اي در زمينه توسعه شهري بوجود آورده است. ناتواني در پاسخگويي مطلوب و مناسب به اين مساله، وضعيت نا مطلوبي را به صورت بي مسكني، بد مسكني و تنگ مسكني براي بسياري از اقشار جامعه به همراه آورده است.
مسكن به عنوان يكي از نيازهاي نخستين بشر، ابتدايي ترين سوالي بوده كه انسان سعي در يافتن پاسخي مناسب و معقول براي آن بوده است، اما هميشه در برنامه ريزي‌هاي ملي به مسكن نه به عنوان محلي براي آسايش ساكنان در ابعاد عيني و ذهني، بلكه به عنوان يك مشكل اقتصادي و فقط از اين بعد بر خورد شده است.

سازندگان و توليدكنندگان مسكن آزاد به‌دليل اينكه به‌دنبال فروش سريع و بازگشت سرمايه خود هستند، سعي در هر چه بيشتر مطرح كردن خود در محله مسكوني و نمايشي متمايز از بناي خود دارند و به همين دليل يكي از دلايل عمده ناهماهنگي نماي ساختمان‌ها در سطح شهر هستند.
در رابطه با مسكن تعاوني شرايط بدتري وجود دارد. به دليل وضعيت مالي ضعيف سازندگان و اينكه ساكنان و مالكان به‌دنبال فروش ساختمان نيستند، بدون انجام عمليات پاياني نظير نماسازي مورد استفاده قرار مي گيرند و يا با كمترين هزينه و بدون طراحي نما، حجم و كالبد ساختمان رها مي‌شود. البته در سال‌هاي اخير در شهر تهران هيچ ساختماني بدون نماسازي نبوده است، ليكن اين مساله در شهرستان‌ها همچنان انجام مي‌شود.

 

چگونه به موضوع نما در معماري بينديشيم؟

نما در لغت نامه دهخدا به معناي صورت ظاهري هر چيزي، آنچه كه در معرض ديد و برابر
چشم است، آنچه از بيرون سوي ديده مي شود، منظره خارجي بنا و عمارت،‌ قسمت خارجي ساختمان و نماسازي، فن روسازي ساختمان و ساختن نماي عمارت است.
در سال‌هاي اخير پس از مطرح شدن دوباره اهميت فضاهاي عمومي و ارزش زندگي شهري، نما اهميت دوباره اي يافته است. نما در عمل درون ساختمان را از بيرون و فضاي خصوصي را از فضاي عمومي جدا مي كند. نما حاكي از موقعيت فرهنگي سازندگان ساختمان است و نشانگر ميزان نظم طرح ساختمان، امكانات و ذوق تزيين و خانه آرايي طراح و مالك است. يك نما به مثابه معرفي وضعيت ساكنان ساختمان در بين عموم است. نما در واقع صورت ساختمان و بهترين بيان حالتي است كه فرد طراح يا مالك از خود در برابر بيرون دارد. نماهاي داخل ساختمان بيشتر جنبه خصوصي دارند، ليكن نماهايي كه به سمت كوچه و بافت شهر باز مي‌شوند، جنبه عمومي تر دارند.
بنابراين وجوه پشت و جلوي ساختمان از يك طرف داراي نمود اجتماعي و از طرف ديگر نمود مشخص ساكنان خود است بنابراين نماي هر ساختمان بايد هم با فضاي عمومي همبستگي داشته باشد و هم بتواند حجم داخلي ساختمان را بيان نمايد.
نماي هر ساختمان موثر در مجموعه شهري است كه در آن حضور دارد و اين تاثير را در بدنه خيابان‌ها يا ميدان‌ها كه در آن قرار گرفته است مي گذارد. اگر به نماي ساختمان واحدي، بدون در نظر گرفتن نماي ديگر ساختمانها فكر شود، همگوني نماي شهري در كليت از بين مي‌رود.
تناقض بين جنبه شهري و بيان فردي نما در صورتي مي‌تواند از بين رود كه ساختمان جزيي از شهر در نظر گرفته شود و ارتباطات آن با محيط اطراف چند جانبه باشد. نماي رو به كوچه و خيابان بايد تابع عوامل همبستگي بين نماهاي اطراف باشد. اما در عين حال بر اساس تركيبي از اجزا مختلف بر حسب عملكرد، ابعاد و مصالحشان شخصيت خاص خود را دارد.
نما در واقع يك سطح صاف و تخت نيست بلكه آن سطح انتقالي بين فضاي داخل و خارج است كه با عقب نشستگي و پيش آمدگي، تراس و غيره با فضاي داخل مسكن ارتباط پيدا مي‌كند.
براي اينكه نماي ساختمان حريم خصوصي ساكنان خود را حفظ كند بايد نسبت به خيابان بسته‌تر و محفوظتر باشد.
نماي ساختمان بايد به‌دنبال خلق يك كليت هماهنگ به‌وسيله تناسب خوب پنجره ها، بازشوهاي در، سايبان و محدوده سقف‌ها،‌ سازه عمودي و افقي، مصالح، رنگ، عناصر تزييني و… باشد. پنجره‌ها همواره با ديگر عناصر ديوار، ‌سطوح باز و بسته، تيره وروشن، صاف و ناهموار را بوجود مي آورند. به علت تكرار دوره اي پنجره ها، در ساختمان‌هاي چند طبقه، نظم كاملي به چشم مي‌خورد. اما گاه به‌علت افزايش نور در طبقات بالاتر كاهش داده مي‌شود و اين نظم آهنگ خود را از دست مي‌دهد.


جداسازي عناصر افقي و عمودي تاثير كلي در نما دارد. تناسبات عناصر ساختمان لازم است با كل ابعاد ساختمان مطابقت داشته باشد. براي مثال در ساختمان‌هاي كوتاه عريض، ابعاد عرضي غالب خواهد بود. در ساختمان‌هاي بلند عناصر باريك برتري خود رانشان مي‌دهند. در و پنجره و نعل درگاه‌ها تاثير خاصي در نما مي‌گذارند. ناودان‌ها، سايه بانها، پيش آمدگي‌هاي سقف و بالكن‌ها ايجاد سايه هاي خاصي بر روي نما مي‌كنند.
تفاوت سطح ها بايد در نما مشخص باشد. براي مثال بين طبقه همكف، ساير طبقات و طبقه انتهايي بايد يك تفاوت اساسي وجود داشته باشد. تركيب كلي نما در واقع نظم در اين تفاوت‌ها است.
عناصر اصلي نما مثل پنجره، در، سطوح و محدوده پاياني سقف و غيره در شكل، رنگ، و مصالحشان با يكديگر اختلاف دارند. اين عناصر معناهاي متفاوتي دارند. مثلا نمي‌توان بالا و پايين پنجره و در را با هم هم‌رديف كرد. اگر ارتفاع اين بازشوها يكسان نباشد مي توان از ضرايب مشترك و يا رنگهاي يكسان استفاده نمود. نسبت‌هاي هندسي نقش تعيين كننده اي در هماهنگ سازي ظاهر نما دارند. مي‌توان پنجره ها را در گروه‌هاي كوچكتر تركيب شده كه شكل مشخصي را ايجاد مي‌كنند دسته بندي كرد. نماها مي توانند از نظر مصالح نيز با يكديگر متفاوت باشند.
مصالح نما در رنگ، شكل، زبري و خشني نما تاثير مي گذارد. مصالح بومي نشان مي‌دهد كه نما مربوط به چه منطقه اي است.
تركيب پنجره ها، ايوان‌ها، درها و به‌طور كلي بازشوها، همچنين بافت و جنس نما و كمپوزسيون آن در هر عصر متفاوت است و در عين حال در يك تداوم شهري تغيير مي‌كند. طراح مي‌تواند نما را به عاليترين حد تركيب معماري برساند و يا آنرا تا حد يك سطح بدون طراحي و فكر رها كند.
در اعصار مختلف بازشوها به شكل مشابهي در سطح نما قرار مي‌گيرند و تنوع در قرار گيري آنها تابع عوامل داخلي چون بزرگي ساختمان، عريض بودن آن و يا عوامل اقليمي چون جهت قرارگيري و محل قرارگيري است. در پهناي ديوار نما تعبيه پنجره دو جداره، آفتاب‌شكن، سايبان و … نقش تنظيم كننده شرايط آب و هوايي فضاهاي داخلي را خواهد داشت.
در ديوارهاي باريك معاصر اين عمل با جلو و عقب آمدن ساختمان انجام مي‌شود. يكي از عوامل ضروري درهويت نما تعيين محدوده نما است. نمايي مي تواند در طرح خود موفق باشد كه به اين سوال‌ها پاسخ گويد. محدوده عمودي جانبي ساختمان كجاست؟ خط پاياني افقي ساختماني چگونه است و مرز ساختمان در آسمان به چه شكل است؟ انتهاي ساختمان چگونه به پايان مي‌رسد؟ گوشه‌هاي ساختمان چه وضعي دارد؟ اگر ساختمان همسايه اي دارد ارتباط نماي ساختمان فعلي با نماي همسايه چگونه به پايان مي رسد؟ گوشه هاي ساختمان چه وضعي دارد؟ اگر ساختمان همسايه دارد ارتباط نماي همسايه چگونه است و اگر در فضا قطع مي شود اين ارتباط چگونه است.
محدوده هاي افقي ساختمان عبارتند از نقطه اتصال به آسمان ( محدوده پاياني ساختمان) نقطه اتصال به زمين (محل نشستن ساختمان بر زمين) و پوشش ساختمان مثل بام و شيرواني. محدوده پاياني ساختمان بايد معناي اتمام ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همكف ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همكف ساختمان بايد مفهوم نشستن ساختمان بر زمين را برساند. طبقه همكف بايد در محدوده قد افراد كشش لازم را بر عابر پياده و بيننده ايجاد كند.


كنج يا گوشه نما در واقع محل برخورد دو نماي عمود بر هم است. كنج مي‌تواند حالت عمود ۹۰ درجه، نيم دايره يا سه وجهي را داشته باشد و هر كدام مي تواند تاثيرات متفاوتي را در نما بگذارد. در يك ميدان يا چهارراه هماهنگي كنجهاي ساختمان هايي كه در چهار طرف آن قرار گرفته است مي تواند در نماي شهري تاثير زيبايي داشته باشد.
نماي ساختمان خالق نماي شهري است
نماي شهري از مجموعه نماهاي مشرف به فضاي عمومي به‌دست مي آيد. اين نماها از جهتي همگن و از جهتي ناهمگن هستند. مي‌توانند همگن باشند چون با استفاده از زباني مشترك روي بدنه اجزا شهر اجرا مي شوند و اما از آنجا كه هر كدام از اين فضاها به كمك اين زبان، مقاصد و نيازهاي خود را بيان مي‌كند، ناهمگن هستند. در شهرهاي ما زبان مشتركي بين نماها وجود ندارد. نه فرهنگ مشتركي براي بيان دارند، نه مصالح يكساني به‌كار گرفته اند و نه سبك مشخصي را دنبال مي‌كنند.
در واقع هر يك از نماها در شهر نشانه وضعيت اقتصادي و اجتماعي سازنده و نحوه تفكر و نگرش او به مسايل مختلف است.
نماي شهري در واقع تركيبي از اجزا متفاوت است كه بر اساس اتفاقاتي كه در خيابان‌ها ومعابر مي‌افتد شكل مي گيرد.
اين اجزا در صورت رعايت مسايلي كه پيش از اين نيز به آن پرداخته شد مي‌توانند با يكديگر نقاط اشتراك جالبي داشته باشند كه نمي توان وجود آنها را نفي كرد.

عناصر پراهميت درنما

ورودي يكي از عناصر حايز اهميت نما در ساختمان است كه محل و اهميت طراحي آن به شكل مستقيم نمايانگر نقش و عملكرد ساختمان است. در ورودي نشانه گذر از فضاي عمومي خارجي به فضاي خصوصي داخلي و يكي از مهم ترين عناصري است كه مي‌توان به عنوان نشانه ساختمان از آن نام برد.
ليكن به‌دليل اهميت اقتصادي كه سطوح ساخته شده داخلي براي سازندگان دارند، اغلب ورودي‌ها به فضاهاي كم اهميتي تنزل يافته اند. سرمايه گذاران ساختماني هم فقط به رعايت ضوابط ضروري طراحي ساختمان بسنده مي‌كنند.
بيشترين مشكل زماني است كه ورودي وسايل نقليه به حياط پاركينگ با ورودي خود ساختمان يكي شود. در اين حالت فرد وارد شونده به ساختمان فقط يك راه باريك كنار ديوار برايش باقي مي‌ماند. گاه نيز ورودي يك ساختمان مسكوني بيش از حد پرتجمل است، به‌نحوي كه عملكرد ساختمان را دگرگون مي‌سازد. زماني هم ورودي به يك بناي بزرگ تنها با روزنه‌اي امكان پذير مي‌شود. تناسب ورودي و حجم ساختمان مي تواند نقش مهمي در توجيه عملكرد و شكل ساختمان داشته باشد.


از آنجا كه طبقه همكف ساختمان قسمت اتصال به زمين يا كف پياده رو است، به صورت قابل توجهي در معرض ديد قرار مي‌گيرد. طبقه همكف اهميت ويژه اي در زندگي شهري دارد، به اين علت كه عابران پياده اين قسمت را به‌طور مستقيم مي‌بينند. از اين رو نماي اين قسمت پر اهميت است و مصالح مورد استفاده در اين قسمت بايد نسبت به بقيه ساختمان با دوامتر و مستحكم تر باشد تا عابر در نگاه به نماي ساختمان احساس ثبات كند. ساختمان‌هايي كه طبقه همكف آنها عملكرد تجاري دارد، به‌دليل تغيير دكوراسيون واحدهاي تجاري دايما دستخوش دگرگوني مي‌شوند. همين موضوع موجب مي‌شود كه ساختمان مذكور شخصيت ثابت خود را از دست داده و داراي نماي شناخته شده ثابتي نباشد.
تراس‌ها چشم اندازهاي جديدي نسبت به فضاهاي بيرون براي ساختمان فراهم مي‌آورند. بالكن‌ها نبايد حالت موقت و ناپايداري كه در بيننده تصور به‌راحتي جدا شدن از بدنه ساختمان القا شود را داشته باشند.
لبه بام حد و مرز ساختمان و آسمان است و از نظر بصري بام انتهاي نماست. بام پوسته‌اي است كه بر سر ساختمان قرار دارد. بنابراين لبه بام نمي‌‌تواند بدون تفاوت با ديگر قسمت ها در آسمان رها شود.
صورت ظاهر ساختمان و آنچه كه در برابر ديد عموم قرار دارد، در واقع پر اهميت ترين قسمت ساختمان در برابر عابران و ساير افراد غير استفاده كننده از ساختمان است. همان‌طور كه عنوان شد نماي ساختمان‌ها، نماي شهري را ايجاد مي كند، اما به‌دليل ضعف قوانين موظف كننده طراح و سازنده در اين ارتباط، نماي ساختمان در كمترين اهميت قرار گرفته است.
در بسياري از شهر هاي بزرگ جهان، ضوابط و مقررات ويژه‌اي در ارتباط با سيما و كالبد شهر وجود دارد و گروهي از برجسته‌ترين افراد با تخصص‌‌هاي مرتبط هنر زيبا سازي و زيبايي شناسي به كنترل طرح هاي بزرگ و كوچك معماري و شهري از نقطه نظر هماهنگي نماي بيروني ساختمان‌ها و محيط شهري يعني از جنبه هاي رنگ، حجم، مصالح مناسب، فضاي پر و خالي نما، رعايت اصول هماهنگي و تناسبات و… مي پردازند.
آنچه براي علاقه‌مندان به اين موضوع نگران كننده است، پاسخگويي با شتاب به نيازي كاملا محسوس است. در اين ساخت و ساز پر شتاب نياز به بررسي طرح‌هاي ارايه شده توسط جمعي از صاحب نظران و مسوولان در مراكز تاييد پروانه‌هاي ساختماني ضروري به نظر مي‌رسد. بررسي ميداني طرح ساختمانها با بناهاي اطراف از لحاظ كيفيت طرح معماري، نماي ساختمان، تناسب حجم آن با ساختمان‌هاي اطراف، زيبايي طرح و مصا لح مورد استفاده و… نيز گامي موثر در بالا بردن كيفيت نماهاي شهري است. با در نظر گرفتن موارد ذكر شده و القا آن توسط شهرداري هر شهر، مي توان شاهد ارتقا كيفيت شهرها و زيباسازي نماي شهرها بود.

صنعتِ شيشه با قدمتي ۴۰۰۰ ساله امروزه به كمكِ تكنولوژيِ پيشرفته نقش و كاربردِ بسياري يافته است. تنها واسطه اي كه واقعيت را آن گونه كه هست مي نماياند شيشه است؛ همين ويژگي است كه شيشه را از زمان هايِ دور كارا نموده است. اما زمان گذشت و انسان رنگ و طرح و نقش را نيز با شيشه درآميخت و از اين راه محيطِ خود را به كمك شيشه زيباتر ساخت.
تنها محدوديتي كه در گذشته براي كاربردِ وسيعِ شيشه وجود داشت شكنندگيِ آن بود؛ ويژگي اي كه شيشه را نه فقط ميرا كه خطرناك هم مي ساخت. اما امروزه به كمكِ تكنولوژيِ مدرن ديگر شيشه ها نمي شكنند! شيشه سكوريت كه طيِ فرايندي دقيق بر روي شيشه هاي خام حاصل مي شود حتي اگر هم در شرايطِ بسيار خاص و ويژه بشكند به قطعاتِ بسيار ريزي تبديل مي شود كه به هيچ وجه برنده و خطرناك نيستند.
بدين ترتيب ماندگاري و ايمني نيز به واقع نمايي و زيباييِ شيشه افزوده شد و اين ويژگي ها، در كنارِ دوام و صرفه يِِ فوق العاده شيشه نسبت به موادي چون آهن و چوب، كاربردِ آن را بيش از پيش گسترش داد.
امروزه شيشه هاي سكوريت به عنوانِ درهاي وروديِ شيشه اي، پنجره ها و نورگيرها در چهارچوب هايِ فلزي و چوبي و نيز براي پوششِ نماي ساختمان ها و پنجره هاي دوجداره كاربردِ وسيعي دارند. اين شيشه ها همچنين به علتِ مقاومتِ بسيارشان در برابرِ گرما و سرما در وسايل خانگي (نظيرِ بخاري و اجاق گاز) و خودروها نيز استفاده مي شوند.
شايانِ ذكر است كه صنايعِ شيشه دربيران با بهره گيري از تجربه اي ۳۰ ساله و امكاناتِ مدرن قادر است تماميِ شيشه هايِ خام را با هر رنگ و جنس و قطر و ابعاد و متراژي، بدونِ آن كه تغييري ظاهري در آن ها بوجود آيد، به شيشه هاي سكوريت بدل كند.
شيشه هاي سكوريت نمي شكنند!
نه با فشارِ سطحي!
نه با ضربه هاي سطحي!
فقط ضربه هايِ كناري ممكن است باعثِ شكستنِ شيشه هاي سكوريت شوند.
حتي در اين شرايط نيز قطعاتِ شكسته شيشه سكوريت بسيار كوچك بوده و به هيچ وجه برنده و خطرناك نيستند.

نما هاي ساختماني

نماي هر ساختمان در شكلدهي به مجموعه شهري كه در آن حضور دارد، موثر است. اگر به نماي يك ساختمان بدون در نظر گرفتن نماي ديگر ساختمانهاي شهر توجه شود، همگوني نماي شهري در مجموع از بين ميرود.
به نقل از پايگاه اطلاع رساني شهرسازي و معماري، بررسي آماري نشان دهنده اين موضوع است كه در هر سال ۵۰ ميليون نفر به جمعيت شهر نشين كشورهاي در حال توسعه اضافه ميشود. در ايران نيز شهر نشيني طي دهههاي گذشته با شتاب فزاينده اي گسترش يافته و همچنان اين روند ادامه دارد.

رشد سريع جمعيت و گرايش مردم به شهر نشيني، تقاضاي فزايندهاي را براي تهيه مسكن به دنبال داشته كه اين موضوع در پي خود مشكلات عديده اي در زمينه توسعه شهري بوجود آورده است. ناتواني در پاسخگويي مطلوب و مناسب به اين مساله، وضعيت نا مطلوبي را به صورت بي مسكني، بد مسكني و تنگ مسكني براي بسياري از اقشار جامعه به همراه آورده است.

مسكن به عنوان يكي از نيازهاي نخستين بشر، ابتدايي ترين سوالي بوده كه انسان سعي در يافتن پاسخي مناسب و معقول براي آن بوده است، اما هميشه در برنامه ريزيهاي ملي به مسكن نه به عنوان محلي براي آسايش ساكنان در ابعاد عيني و ذهني، بلكه به عنوان يك مشكل اقتصادي و فقط از اين بعد بر خورد شده است.

سازندگان و توليدكنندگان مسكن آزاد بهدليل اينكه بهدنبال فروش سريع و بازگشت سرمايه خود هستند، سعي در هر چه بيشتر مطرح كردن خود در محله مسكوني و نمايشي متمايز از بناي خود دارند و به همين دليل يكي از دلايل عمده ناهماهنگي نماي ساختمانها در سطح شهر هستند.

در رابطه با مسكن تعاوني شرايط بدتري وجود دارد. به دليل وضعيت مالي ضعيف سازندگان و اينكه ساكنان و مالكان بهدنبال فروش ساختمان نيستند، بدون انجام عمليات پاياني نظير نماسازي مورد استفاده قرار مي گيرند و يا با كمترين هزينه و بدون طراحي نما، حجم و كالبد ساختمان رها مي*شود. البته در سالهاي اخير در شهر تهران هيچ ساختماني بدون نماسازي نبوده است، ليكن اين مساله در شهرستانها همچنان انجام مي*شود.

 

چگونه به موضوع نما در معماري بينديشيم؟

نما در لغت نامه دهخدا به معناي صورت ظاهري هر چيزي، آنچه كه در معرض ديد و برابر

چشم است، آنچه از بيرون سوي ديده مي شود، منظره خارجي بنا و عمارت،قسمت خارجي ساختمان و نماسازي، فن روسازي ساختمان و ساختن نماي عمارت است.

در سالهاي اخير پس از مطرح شدن دوباره اهميت فضاهاي عمومي و ارزش زندگي شهري، نما اهميت دوباره اي يافته است. نما در عمل درون ساختمان را از بيرون و فضاي خصوصي را از فضاي عمومي جدا مي كند. نما حاكي از موقعيت فرهنگي سازندگان ساختمان است و نشانگر ميزان نظم طرح ساختمان، امكانات و ذوق تزيين و خانه آرايي طراح و مالك است. يك نما به مثابه معرفي وضعيت ساكنان ساختمان در بين عموم است. نما در واقع صورت ساختمان و بهترين بيان حالتي است كه فرد طراح يا مالك از خود در برابر بيرون دارد. نماهاي داخل ساختمان بيشتر جنبه خصوصي دارند، ليكن نماهايي كه به سمت كوچه و بافت شهر باز ميشوند، جنبه عمومي تر دارند.

بنابراين وجوه پشت و جلوي ساختمان از يك طرف داراي نمود اجتماعي و از طرف ديگر نمود مشخص ساكنان خود است بنابراين نماي هر ساختمان بايد هم با فضاي عمومي همبستگي داشته باشد و هم بتواند حجم داخلي ساختمان را بيان نمايد.

نماي هر ساختمان موثر در مجموعه شهري است كه در آن حضور دارد و اين تاثير را در بدنه خيابانها يا ميدانها كه در آن قرار گرفته است مي گذارد. اگر به نماي ساختمان واحدي، بدون در نظر گرفتن نماي ديگر ساختمانها فكر شود، همگوني نماي شهري در كليت از بين ميرود.

تناقض بين جنبه شهري و بيان فردي نما در صورتي ميتواند از بين رود كه ساختمان جزيي از شهر در نظر گرفته شود و ارتباطات آن با محيط اطراف چند جانبه باشد. نماي رو به كوچه و خيابان بايد تابع عوامل همبستگي بين نماهاي اطراف باشد. اما در عين حال بر اساس تركيبي از اجزا مختلف بر حسب عملكرد، ابعاد و مصالحشان شخصيت خاص خود را دارد.

نما در واقع يك سطح صاف و تخت نيست بلكه آن سطح انتقالي بين فضاي داخل و خارج است كه با عقب نشستگي و پيش آمدگي، تراس و غيره با فضاي داخل مسكن ارتباط پيدا مي*كند.

براي اينكه نماي ساختمان حريم خصوصي ساكنان خود را حفظ كند بايد نسبت به خيابان بسته*تر و محفوظتر باشد.

نماي ساختمان بايد بهدنبال خلق يك كليت هماهنگ بهوسيله تناسب خوب پنجره ها، بازشوهاي در، سايبان و محدوده سقفها، سازه عمودي و افقي، مصالح، رنگ، عناصر تزييني و… باشد. پنجرهها همواره با ديگر عناصر ديوار، سطوح باز و بسته، تيره وروشن، صاف و ناهموار را بوجود مي آورند. به علت تكرار دوره اي پنجره ها، در ساختمانهاي چند طبقه، نظم كاملي به چشم ميخورد. اما گاه بهعلت افزايش نور در طبقات بالاتر كاهش داده ميشود و اين نظم آهنگ خود را از دست ميدهد.

 

جداسازي عناصر افقي و عمودي تاثير كلي در نما دارد. تناسبات عناصر ساختمان لازم است با كل ابعاد ساختمان مطابقت داشته باشد. براي مثال در ساختمانهاي كوتاه عريض، ابعاد عرضي غالب خواهد بود. در ساختمانهاي بلند عناصر باريك برتري خود رانشان ميدهند. در و پنجره و نعل درگاهها تاثير خاصي در نما ميگذارند. ناودانها، سايه بانها، پيش آمدگيهاي سقف و بالكنها ايجاد سايه هاي خاصي بر روي نما ميكنند.

تفاوت سطح ها بايد در نما مشخص باشد. براي مثال بين طبقه همكف، ساير طبقات و طبقه انتهايي بايد يك تفاوت اساسي وجود داشته باشد. تركيب كلي نما در واقع نظم در اين تفاوتها است.

عناصر اصلي نما مثل پنجره، در، سطوح و محدوده پاياني سقف و غيره در شكل، رنگ، و مصالحشان با يكديگر اختلاف دارند. اين عناصر معناهاي متفاوتي دارند. مثلا نميتوان بالا و پايين پنجره و در را با هم همرديف كرد. اگر ارتفاع اين بازشوها يكسان نباشد مي توان از ضرايب مشترك و يا رنگهاي يكسان استفاده نمود. نسبتهاي هندسي نقش تعيين كننده اي در هماهنگ سازي ظاهر نما دارند. ميتوان پنجره ها را در گروههاي كوچكتر تركيب شده كه شكل مشخصي را ايجاد مي*كنند دسته بندي كرد. نماها مي توانند از نظر مصالح نيز با يكديگر متفاوت باشند.

مصالح نما در رنگ، شكل، زبري و خشني نما تاثير مي گذارد. مصالح بومي نشان مي*دهد كه نما مربوط به چه منطقه اي است.

تركيب پنجره ها، ايوانها، درها و بهطور كلي بازشوها، همچنين بافت و جنس نما و كمپوزسيون آن در هر عصر متفاوت است و در عين حال در يك تداوم شهري تغيير ميكند. طراح ميتواند نما را به عاليترين حد تركيب معماري برساند و يا آنرا تا حد يك سطح بدون طراحي و فكر رها كند.

در اعصار مختلف بازشوها به شكل مشابهي در سطح نما قرار ميگيرند و تنوع در قرار گيري آنها تابع عوامل داخلي چون بزرگي ساختمان، عريض بودن آن و يا عوامل اقليمي چون جهت قرارگيري و محل قرارگيري است. در پهناي ديوار نما تعبيه پنجره دو جداره، آفتابشكن، سايبان و … نقش تنظيم كننده شرايط آب و هوايي فضاهاي داخلي را خواهد داشت.

در ديوارهاي باريك معاصر اين عمل با جلو و عقب آمدن ساختمان انجام ميشود. يكي از عوامل ضروري درهويت نما تعيين محدوده نما است. نمايي مي تواند در طرح خود موفق باشد كه به اين سوالها پاسخ گويد. محدوده عمودي جانبي ساختمان كجاست؟ خط پاياني افقي ساختماني چگونه است و مرز ساختمان در آسمان به چه شكل است؟ انتهاي ساختمان چگونه به پايان مي*رسد؟ گوشه*هاي ساختمان چه وضعي دارد؟ اگر ساختمان همسايه اي دارد ارتباط نماي ساختمان فعلي با نماي همسايه چگونه به پايان مي رسد؟ گوشه هاي ساختمان چه وضعي دارد؟ اگر ساختمان همسايه دارد ارتباط نماي همسايه چگونه است و اگر در فضا قطع مي شود اين ارتباط چگونه است.

محدوده هاي افقي ساختمان عبارتند از نقطه اتصال به آسمان ( محدوده پاياني ساختمان) نقطه اتصال به زمين (محل نشستن ساختمان بر زمين) و پوشش ساختمان مثل بام و شيرواني. محدوده پاياني ساختمان بايد معناي اتمام ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همكف ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همكف ساختمان بايد مفهوم نشستن ساختمان بر زمين را برساند. طبقه همكف بايد در محدوده قد افراد كشش لازم را بر عابر پياده و بيننده ايجاد كند.

كنج يا گوشه نما در واقع محل برخورد دو نماي عمود بر هم است. كنج مي*تواند حالت عمود ۹۰ درجه، نيم دايره يا سه وجهي را داشته باشد و هر كدام مي تواند تاثيرات متفاوتي را در نما بگذارد. در يك ميدان يا چهارراه هماهنگي كنجهاي ساختمان هايي كه در چهار طرف آن قرار گرفته است مي تواند در نماي شهري تاثير زيبايي داشته باشد.

نماي ساختمان خالق نماي شهري است

نماي شهري از مجموعه نماهاي مشرف به فضاي عمومي بهدست مي آيد. اين نماها از جهتي همگن و از جهتي ناهمگن هستند. ميتوانند همگن باشند چون با استفاده از زباني مشترك روي بدنه اجزا شهر اجرا مي شوند و اما از آنجا كه هر كدام از اين فضاها به كمك اين زبان، مقاصد و نيازهاي خود را بيان مي كند، ناهمگن هستند. در شهرهاي ما زبان مشتركي بين نماها وجود ندارد. نه فرهنگ مشتركي براي بيان دارند، نه مصالح يكساني بهكار گرفته اند و نه سبك مشخصي را دنبال ميكنند
.

در واقع هر يك از نماها در شهر نشانه وضعيت اقتصادي و اجتماعي سازنده و نحوه تفكر و نگرش او به مسايل مختلف است.

نماي شهري در واقع تركيبي از اجزا متفاوت است كه بر اساس اتفاقاتي كه در خيابانها ومعابر ميافتد شكل مي گيرد.

اين اجزا در صورت رعايت مسايلي كه پيش از اين نيز به آن پرداخته شد ميتوانند با يكديگر نقاط اشتراك جالبي داشته باشند كه نمي توان وجود آنها را نفي كرد.

عناصر پراهميت درنما

ورودي يكي از عناصر حايز اهميت نما در ساختمان است كه محل و اهميت طراحي آن به شكل مستقيم نمايانگر نقش و عملكرد ساختمان است. در ورودي نشانه گذر از فضاي عمومي خارجي به فضاي خصوصي داخلي و يكي از مهم ترين عناصري است كه مي*توان به عنوان نشانه ساختمان از آن نام برد
.

ليكن بهدليل اهميت اقتصادي كه سطوح ساخته شده داخلي براي سازندگان دارند، اغلب وروديها به فضاهاي كم اهميتي تنزل يافته اند. سرمايه گذاران ساختماني هم فقط به رعايت ضوابط ضروري طراحي ساختمان بسنده ميكنند.

بيشترين مشكل زماني است كه ورودي وسايل نقليه به حياط پاركينگ با ورودي خود ساختمان يكي شود. در اين حالت فرد وارد شونده به ساختمان فقط يك راه باريك كنار ديوار برايش باقي مي*ماند. گاه نيز ورودي يك ساختمان مسكوني بيش از حد پرتجمل است، بهنحوي كه عملكرد ساختمان را دگرگون ميسازد. زماني هم ورودي به يك بناي بزرگ تنها با روزنهاي امكان پذير ميشود. تناسب ورودي و حجم ساختمان مي تواند نقش مهمي در توجيه عملكرد و شكل ساختمان داشته باشد.

از آنجا كه طبقه همكف ساختمان قسمت اتصال به زمين يا كف پياده رو است، به صورت قابل توجهي در معرض ديد قرار ميگيرد. طبقه همكف اهميت ويژه اي در زندگي شهري دارد، به اين علت كه عابران پياده اين قسمت را بهطور مستقيم ميبينند. از اين رو نماي اين قسمت پر اهميت است و مصالح مورد استفاده در اين قسمت بايد نسبت به بقيه ساختمان با دوامتر و مستحكم تر باشد تا عابر در نگاه به نماي ساختمان احساس ثبات كند. ساختمانهايي كه طبقه همكف آنها عملكرد تجاري دارد، بهدليل تغيير دكوراسيون واحدهاي تجاري دايما دستخوش دگرگوني ميشوند. همين موضوع موجب ميشود كه ساختمان مذكور شخصيت ثابت خود را از دست داده و داراي نماي شناخته شده ثابتي نباشد.

تراسها چشم اندازهاي جديدي نسبت به فضاهاي بيرون براي ساختمان فراهم ميآورند. بالكنها نبايد حالت موقت و ناپايداري كه در بيننده تصور بهراحتي جدا شدن از بدنه ساختمان القا شود را داشته باشند.

لبه بام حد و مرز ساختمان و آسمان است و از نظر بصري بام انتهاي نماست. بام پوستهاي است كه بر سر ساختمان قرار دارد. بنابراين لبه بام نميتواند بدون تفاوت با ديگر قسمت ها در آسمان رها شود.

صورت ظاهر ساختمان و آنچه كه در برابر ديد عموم قرار دارد، در واقع پر اهميت ترين قسمت ساختمان در برابر عابران و ساير افراد غير استفاده كننده از ساختمان است. همانطور كه عنوان شد نماي ساختمانها، نماي شهري را ايجاد مي كند، اما بهدليل ضعف قوانين موظف كننده طراح و سازنده در اين ارتباط، نماي ساختمان در كمترين اهميت قرار گرفته است.

در بسياري از شهر هاي بزرگ جهان، ضوابط و مقررات ويژهاي در ارتباط با سيما و كالبد شهر وجود دارد و گروهي از برجسته*ترين افراد با تخصصهاي مرتبط هنر زيبا سازي و زيبايي شناسي به كنترل طرح هاي بزرگ و كوچك معماري و شهري از نقطه نظر هماهنگي نماي بيروني ساختمانها و محيط شهري يعني از جنبه هاي رنگ، حجم، مصالح مناسب، فضاي پر و خالي نما، رعايت اصول هماهنگي و تناسبات و… مي پردازند.

آنچه براي علاقهمندان به اين موضوع نگران كننده است، پاسخگويي با شتاب به نيازي كاملا محسوس است. در اين ساخت و ساز پر شتاب نياز به بررسي طرحهاي ارايه شده توسط جمعي از صاحب نظران و مسوولان در مراكز تاييد پروانههاي ساختماني ضروري به نظر ميرسد. بررسي ميداني طرح ساختمانها با بناهاي اطراف از لحاظ كيفيت طرح معماري، نماي ساختمان، تناسب حجم آن با ساختمانهاي اطراف، زيبايي طرح و مصا لح مورد استفاده و… نيز گامي موثر در بالا بردن كيفيت نماهاي شهري است. با در نظر گرفتن موارد ذكر شده و القا آن توسط شهرداري هر شهر، مي توان شاهد ارتقا كيفيت شهرها و زيباسازي نماي شهرها بود.

ريشه هاي معماري مدرن

آنچه در پيش روست تاريخ معماري مدرن نيست، بلكه نگرهاي نظريه پردارانه است و تلاشي را براي توصيف اينكه معماري مدرن درباره چيست به دست مي دهد. آنچه ممكن است تا حدّي متظاهرانه به نظر رسد، ولي بايد اذعان داشت كه كژفهمي ها و سوء تعابيري كه در كاراست كه اينگونه روشنگريها را به چيزي ضروري بدل ميسازد. محض رعايت بيطرفي بايد آنچه را كه جنبش مدرن واقعاً خواهان آن بود يادآوري كرد و آنچه را هم كه در عمل به آن رسيد خاطر نشان ساخت.
.
امروزه برخي از نويسندگاني كه به اين موضوع ميپردازند، حتي مدعياند كه جنبش مدرن حكم نوعي «كلاف سردرگم» را دارد؛ آنان اظهار ميدارند كه معماران مدرن در عالم واقع «ايديولوژي» مشتركي نداشتند و به طريق اولي معماري مدرن نميتوانست اصولاً وجود داشته باشد. جنبش مدرن بي*ترديد مبنا و جهتگيري خاص خود را داشته است، و تنها آن دم كه اين به درستي درك گردد، امكان رسيدن به ارزيابي منصفانهاي از پيامدهاي آن، و از جمله كوششهاي پسامدرن اخير، فراهم ميآيد. به اين طريق ميتوان به نقطه عزيمتي براي جست و جو و پيگيري معمارياي دموكراتيك در عصري كه در آن به سر ميبريم، دست يافت.
رويكرد اتخاذ شده، رويكردي است عيني و پديدارشناختي. ازطريق نوشتن، «پيرامون» معماري، و با اولويت اصلي را به مسائل اجتماعي و سياسي دادن، چيزي حاصل نميآيد. معماري را بايد با مناسبات خود معماري درك كرد. البته اين بدين معني نيست كه معماري را رشتهاي «مجزا و خود مختار» برشمريم. معماري به مثابه نوعي هنر، به زندگي تعلق دارد. هدف آن نيز عبارت است از فراهم آوردن مكانهايي كه زندگي بتواند در آن «به وقوع پيوندد». مكان، مجموعهاي از منابع يا احياناً ظرفي خنثي وبيطرف نيست؛ بل درواقع محيطي است عيني و ملموس كه نوعي نظم و منش و ويژگي در خود دارد. بدين ترتيب چنانچه در سويي راجع به زندگي سخن رانده شود، و در سوي ديگر از مكان، چنين چيزي بي معناست. «طراحي براي زندگي» به واقع شعاري بود كه براي بيان هدف كلي جنبش مدرن به كار ميرفت.
تفصيل اين امر، با توصيفي از جهان نو و نياز انسان براي جهتگيري و تعيين هويت در آن، آغاز ميگردد. معماري به طور كلي اين نياز را از طريق سازماندهي فضايي و بيان صوري، برآورده ميسازد. اهميت بنيادين اين مفاهيم، مدتها پيش تشخيص داده شد ليكن تا امروز هيچگاه بحث شايسته و درخوري در مورد آن صورت نپذيرفت.
واژه «ريشهها» در اين مقاله اشاره به ساختارهاي ماندگار (و نه زودگذر) و الگويي، و همچنين تجارب و يافتههاي دورههاي تاريخي مربوط به آنها دارد. در برهه كنوني كه ابعاد تاريخي معماري مجددا نقشي عمده يافتهاند، مشخصاً مباحثي از اين دست اهميت مييابند. براي ممكن ساختن طرح اينگونه مباحث، در هر فصل بخشهايي نظري با ماهيتي كلي گنجانده شده است. شيوه عرضه اينگونه مباحث، گاهشمارانه يا زمانبندي شده نيست بلكه برحسب مسائلي كه جنبش مدرن را متأثر ميساخت، سازماندهي شده است و به دنبال آن، مسير تكويني كه گيديون آن را «سنّت جديد» ميناميد درج گرديده است. با اين حال نوعي گاهشماري و يا زمانبندي نيز تلويحاً به چشم ميخورد كه با عناويني همچون «پيش از مدرن»، «مدرن» و «پسامدرن» نشان داده شده است.
دنياي جديد و معماري جديد
معماري مدرن بدينخاطر پا به عرصه حيات نهاد كه به انسان ياري رساند كه در دنياي جديد همچون كاشانه خود احساس آسايش كند. مفهوم اين احساس آسايش، فراتر از نياز به سرپناه، پوشاك و غذاست؛ و در وهله نخست به مفهوم همانند پنداشتن خود با محيط زيست طبيعي و اجتماعي است. اين مفهوم در عين حال نوعي احساس تعلق ومشاركت را نيز دربردارد، يعني تملك جهان آشنا و درك شده. انسان بايد احساس كند كه از جمله درمعرض چيزهاي شناخته شده و با معني قرار دارد. ما همه آگاهيم كه اين تعيين هويت در جهان مدرن مشكلآفرين شده است. محيطهاي بسته و امن گذشته فروپاشيدهاند، و ساختارهاي جديدي را ميطلبند.
معماري مدرن يكي از اين صور است. هدف كلي معماري مدرن اين است كه براي انسان سكونتگاه جديدي تدارك ببيند. اين سكونتگاه جديد بايد نياز به شناسايي را برآورده سازد و بدين ترتيب تجلي «رابطه دوستانه» جديد بين انسان و محيط زيست اوباشد. لوكوربوزيه در سال ۱۹۲۳ نوشت:« مسئله خانه، مسئله عصر است.
تعادل اجتماع به اين مسئله بستگي دارد. معماري، در اين دوره نوسازي، نخستين وظيفهاش تجديد نظر در ارزشها و عناصر تشكيل دهنده خانه است.
نخستين اعلاميه مهم بينالمللي معماري جديد، وايسنهوف در اشتوتگارت –۱۹۲۷- در واقع نمايشگاهي با عنوان «سكونتگاه» بود. جنبش مدرن با در نظر گرفتن سكونتگاه به عنوان نقطه عطف، سلسله مراتب سنتي كارهاي ساختماني را دگرگون كرد. كليسا و قصر، به عنوان مهمترين كارهاي گذشته، اهميت خود رااز دست دادند، و از آن زمان به بعد موسسات عمومي دولتي ، «توسعه» خانه را مورد توجه قرار دادند. به موجب همين امر نوعي نگرش دموكراتيك جديد، بر طبق ساختار دنياي جديد پديد آمد.
بارها پيشگامان معماري مدرن تازگي جهان مدرن را متذكر شدند، و تأكيد ورزيدند كه اكنون معماري نميتواند با فرمهاي گذشته به كار رود. در اين باره، شعار لوكوربوزيه بسيار شناخته شده است: «عصر مهمي آغاز شده است. روحيه جديدي به وجود آمده… سنتها و رسوم باعث سركوب معماري شدهاند.
سبكها دروغ اند…
عصر متعلق به ما، و سبك متعلق به آن ، روز به روز معين ميشوند«ميس ون دروهه» ميافزايد:« نه ديروز، نه فردا، بلكه فرم را تنها در همين اامروز ميتوان معين ساخت.» اين عقيده كه بيان شد بيتوجه به عقايد سياسي بود، گرچه هر دو با نگرشي ريشهاي با يكديگر پيشميرفتند. هانس مه ير ماركسيست در مقالهاي با عنوان «دنياي جديد» نوشت: «هر عصري فرم جديد خود را ميطلبد. رسالت ماست كه به دنياي جديد، شكلي جديد با معاني امروز بدهيم. اما دانش ما از گذشته باري است كه بردوش ما سنگيني ميكند…» نتيجه آنكه، معماري بايد از نو دست بهكار شود «انگار هرگز پيش از اين نبوده است»، و اين هدفي است كه پيش از اين درباره آغاز قرن مطرح نشده بود.

 

________________________________________
نما هاي ساختماني

نماي هر ساختمان در شكلدهي به مجموعه شهري كه در آن حضور دارد، موثر است. اگر به نماي يك ساختمان بدون در نظر گرفتن نماي ديگر ساختمانهاي شهر توجه شود، همگوني نماي شهري در مجموع از بين ميرود.
به نقل از پايگاه اطلاع رساني شهرسازي و معماري، بررسي آماري نشان دهنده اين موضوع است كه در هر سال ۵۰ ميليون نفر به جمعيت شهر نشين كشورهاي در حال توسعه اضافه ميشود. در ايران نيز شهر نشيني طي دهههاي گذشته با شتاب فزاينده اي گسترش يافته و همچنان اين روند ادامه دارد.

رشد سريع جمعيت و گرايش مردم به شهر نشيني، تقاضاي فزايندهاي را براي تهيه مسكن به دنبال داشته كه اين موضوع در پي خود مشكلات عديده اي در زمينه توسعه شهري بوجود آورده است. ناتواني در پاسخگويي مطلوب و مناسب به اين مساله، وضعيت نا مطلوبي را به صورت بي مسكني، بد مسكني و تنگ مسكني براي بسياري از اقشار جامعه به همراه آورده است.

مسكن به عنوان يكي از نيازهاي نخستين بشر، ابتدايي ترين سوالي بوده كه انسان سعي در يافتن پاسخي مناسب و معقول براي آن بوده است، اما هميشه در برنامه ريزيهاي ملي به مسكن نه به عنوان محلي براي آسايش ساكنان در ابعاد عيني و ذهني، بلكه به عنوان يك مشكل اقتصادي و فقط از اين بعد بر خورد شده است.

سازندگان و توليدكنندگان مسكن آزاد بهدليل اينكه بهدنبال فروش سريع و بازگشت سرمايه خود هستند، سعي در هر چه بيشتر مطرح كردن خود در محله مسكوني و نمايشي متمايز از بناي خود دارند و به همين دليل يكي از دلايل عمده ناهماهنگي نماي ساختمانها در سطح شهر هستند.

در رابطه با مسكن تعاوني شرايط بدتري وجود دارد. به دليل وضعيت مالي ضعيف سازندگان و اينكه ساكنان و مالكان بهدنبال فروش ساختمان نيستند، بدون انجام عمليات پاياني نظير نماسازي مورد استفاده قرار مي گيرند و يا با كمترين هزينه و بدون طراحي نما، حجم و كالبد ساختمان رها ميشود. البته در سالهاي اخير در شهر تهران هيچ ساختماني بدون نماسازي نبوده است، ليكن اين مساله در شهرستان*ها همچنان انجام مي*شود.

چگونه به موضوع نما در معماري بينديشيم؟

نما در لغت نامه دهخدا به معناي صورت ظاهري هر چيزي، آنچه كه در معرض ديد و برابر

چشم است، آنچه از بيرون سوي ديده مي شود، منظره خارجي بنا و عمارت، قسمت خارجي ساختمان و نماسازي، فن روسازي ساختمان و ساختن نماي عمارت است.

در سالهاي اخير پس از مطرح شدن دوباره اهميت فضاهاي عمومي و ارزش زندگي شهري، نما اهميت دوباره اي يافته است. نما در عمل درون ساختمان را از بيرون و فضاي خصوصي را از فضاي عمومي جدا مي كند. نما حاكي از موقعيت فرهنگي سازندگان ساختمان است و نشانگر ميزان نظم طرح ساختمان، امكانات و ذوق تزيين و خانه آرايي طراح و مالك است. يك نما به مثابه معرفي وضعيت ساكنان ساختمان در بين عموم است. نما در واقع صورت ساختمان و بهترين بيان حالتي است كه فرد طراح يا مالك از خود در برابر بيرون دارد. نماهاي داخل ساختمان بيشتر جنبه خصوصي دارند، ليكن نماهايي كه به سمت كوچه و بافت شهر باز ميشوند، جنبه عمومي تر دارند.

بنابراين وجوه پشت و جلوي ساختمان از يك طرف داراي نمود اجتماعي و از طرف ديگر نمود مشخص ساكنان خود است بنابراين نماي هر ساختمان بايد هم با فضاي عمومي همبستگي داشته باشد و هم بتواند حجم داخلي ساختمان را بيان نمايد.

نماي هر ساختمان موثر در مجموعه شهري است كه در آن حضور دارد و اين تاثير را در بدنه خيابانها يا ميدانها كه در آن قرار گرفته است مي گذارد. اگر به نماي ساختمان واحدي، بدون در نظر گرفتن نماي ديگر ساختمانها فكر شود، همگوني نماي شهري در كليت از بين ميرود.

تناقض بين جنبه شهري و بيان فردي نما در صورتي ميتواند از بين رود كه ساختمان جزيي از شهر در نظر گرفته شود و ارتباطات آن با محيط اطراف چند جانبه باشد. نماي رو به كوچه و خيابان بايد تابع عوامل همبستگي بين نماهاي اطراف باشد. اما در عين حال بر اساس تركيبي از اجزا مختلف بر حسب عملكرد، ابعاد و مصالحشان شخصيت خاص خود را دارد.

 

نما در واقع يك سطح صاف و تخت نيست بلكه آن سطح انتقالي بين فضاي داخل و خارج است كه با عقب نشستگي و پيش آمدگي، تراس و غيره با فضاي داخل مسكن ارتباط پيدا ميكند.

براي اينكه نماي ساختمان حريم خصوصي ساكنان خود را حفظ كند بايد نسبت به خيابان بسته*تر و محفوظتر باشد.

نماي ساختمان بايد بهدنبال خلق يك كليت هماهنگ بهوسيله تناسب خوب پنجره ها، بازشوهاي در، سايبان و محدوده سقفها، سازه عمودي و افقي، مصالح، رنگ، عناصر تزييني و… باشد. پنجرهها همواره با ديگر عناصر ديوار، سطوح باز و بسته، تيره وروشن، صاف و ناهموار را بوجود مي آورند. به علت تكرار دوره اي پنجره ها، در ساختمانهاي چند طبقه، نظم كاملي به چشم ميخورد. اما گاه بهعلت افزايش نور در طبقات بالاتر كاهش داده ميشود و اين نظم آهنگ خود را از دست ميدهد.

جداسازي عناصر افقي و عمودي تاثير كلي در نما دارد. تناسبات عناصر ساختمان لازم است با كل ابعاد ساختمان مطابقت داشته باشد. براي مثال در ساختمانهاي كوتاه عريض، ابعاد عرضي غالب خواهد بود. در ساختمانهاي بلند عناصر باريك برتري خود رانشان ميدهند. در و پنجره و نعل درگاهها تاثير خاصي در نما ميگذارند. ناودانها، سايه بانها، پيش آمدگيهاي سقف و بالكنها ايجاد سايه هاي خاصي بر روي نما ميكنند.

تفاوت سطح ها بايد در نما مشخص باشد. براي مثال بين طبقه همكف، ساير طبقات و طبقه انتهايي بايد يك تفاوت اساسي وجود داشته باشد. تركيب كلي نما در واقع نظم در اين تفاوتها است.

عناصر اصلي نما مثل پنجره، در، سطوح و محدوده پاياني سقف و غيره در شكل، رنگ، و مصالحشان با يكديگر اختلاف دارند. اين عناصر معناهاي متفاوتي دارند. مثلا نميتوان بالا و پايين پنجره و در را با هم همرديف كرد. اگر ارتفاع اين بازشوها يكسان نباشد مي توان از ضرايب مشترك و يا رنگهاي يكسان استفاده نمود. نسبتهاي هندسي نقش تعيين كننده اي در هماهنگ سازي ظاهر نما دارند. ميتوان پنجره ها را در گروههاي كوچكتر تركيب شده كه شكل مشخصي را ايجاد ميكنند دسته بندي كرد. نماها مي توانند از نظر مصالح نيز با يكديگر متفاوت باشند.

مصالح نما در رنگ، شكل، زبري و خشني نما تاثير مي گذارد. مصالح بومي نشان ميدهد كه نما مربوط به چه منطقه اي است.

تركيب پنجره ها، ايوانها، درها و بهطور كلي بازشوها، همچنين بافت و جنس نما و كمپوزسي